رفتم که تیر از پا کشم
محمل ز چشمم دور شد
یک لحظه من غافل شدم
یک عمر راهم دور شد
|
|
خالقا ! مددی کن که خدمت به میهنم , به وطنم , دینم و مردمم بنمایم تا رضایت خالق و خاطر داشته باشم که تنها آرزویم است و انتهایش را شهادت قرار بده .
|
|
ای خدای بزرگ ! ترا شکر می کنم که راه شهادت را بر من گشودی و دریچه ای پر افنخار از این دنیای خاکی بسوی آسمانها باز کردی و لذتبخش ترین امید حیاتم را در اختیارم گذاشتی و به امید رهایی , تحمل همه دردها و غمها را میسر کردی .
|
|
عزیزان من ! شهادت به آسانی بدست نمی آید مگر با جهاد و آگاهی و عقیده . شهادت آرزوی جاودانه ما و همه پیروان حسین (ع ) می باشد که دو چهره دارد : خون حسینی و پیام زینبی .
|
|
این موضوع همیشه در تاریخ بوده است ! کفر در مقابل اسلام ، فرعون در مقابل موسی ، ابوجهل و ابوسفیان ها در مقابل حضرت محمد (ص) ، شیطان بزرگ آمریکا و صدام مزدور در مقابل ایران اسلامی و امام عزیز ؛ و همیشه هم طرفداران حق سرافراز و پیروز بوده اند .
|
|
اگر ما مردانه قامت در تاریخ نایستیم پس چه کسی سلاح شهیدانمان را بر دوش خواهد گرفت ؟
امروز صحنه میدان نبرد است و مرد عمل می خواهد .
|
|
خدایا به من آن ایمان را بده که برایم نام و نان نیاورد ؛ قوتم بخش تا نانم و نامم و حتی خویشتن را بخاطر ایمان به خطر افکنم .
|
|
بعد از هزار و سیصد و چهل و چند سال از خود پرسیده ایی ؟
که چرا اینان خود را" راهیان کربلا " نامیده اند،
با این همه شیدایی و اشتیاق که گویا هنوز قافله سال شصت و یکم هجری قمری به بیابان نرسیده است .
ماندن در صف اصحاب عاشورایی امام عشق تنها با یقین مطلق ممکن است...
و ای دل ! ... تو را از این سنت لایتغییر خلقت گریزی نیست.
نپندار که تنها عاشوراییان را بدان بلا آزمده اند و لاغیر ...
صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است.
|
|
خدایا تو جانم دادی و جانم خواهی گرفت ؛ مرا در صراطی گذار که هیچگاه در لحظه جان دادن حسرت نخورم .
|
|
|
|
